X
تبلیغات
خوابی به رنگ خرداد - سجاده ای پر از یاس خوابی به رنگ خرداد - سجاده ای پر از یاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : شنبه 103 آبان 26 ، 7:5 صبح
محبوب ترینِ شما نزد خداوند، خوش خوترین های شما هستند ؛ آنان که فروتنی می کنند و با دیگران الفت می گیرند و دیگران با آنان، الفت می گیرند [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
خوابی به رنگ خرداد

خواب دیدم که پنجره ها باز شدند آسمان ها همه نورانی

دشتها در قاب پنجره ها ؛ وه چه زیبا شده اند

چشم ها منتظر و بس نگران

بر در پنجره ها به دخیل؛دل مردان خدا

موسم فتح و فتوح

آبها گل شده اند

خواب من رنگ تو شد

رنگ زیبای وجود

رنگ بال همه مرغان سحر

رنگ شقایق های نگران

پر هیا هو پر صدا

شهر آبستن فرزند خداست


شهر بی تاب در این حادثه هاست

نا گهان باد وزید خبر رویش گلهای تو را

به همه باغ دمید

گل مهر از تن خاک ،گل خرداد بخفت

آه از دست خزان؛ اه از دست صبا

آمدی وه که چه زود،

رخت بر  بست نسیم

شانه های پهن دیوار شکست

وقت پر پر شدن گل به حیاط

آه ای خلوتیان ؛آه ای نافه ایان

همه را جمع کنید،

 

خواب دیدم که پنجره ها باز شدند آسمان ها همه نورانی

دشتها در قاب پنجره ها ؛ وه چه زیبا شده اند

چشم ها منتظر و بس نگران

بر در پنجره ها به دخیل؛دل مردان خدا

موسم فتح و فتوح

آبها گل شده اند

خواب من رنگ تو شد

رنگ زیبای وجود

رنگ بال همه مرغان سحر

رنگ شقایق های نگران

پر هیا هو پر صدا

شهر آبستن فرزند خداست


شهر بی تاب در این حادثه هاست

نا گهان باد وزید خبر رویش گلهای تو را

به همه باغ دمید

گل مهر از تن خاک ،گل خرداد بخفت

آه از دست خزان؛ آه از دست صبا

آمدی وه که چه زود،

رخت بر  بست نسیم

شانه های پهن دیوار شکست

وقت پر پر شدن گل به حیاط

آه ای خلوتیان ؛آه ای نافه ایان

همه را جمع کنید،

شهر را خاک به سر ؛همه را داغ به دل

خال یارش به عیان

نگران بس نگران

چشم آلاله دل،به در پنجره شد

خواب من رنگ تو شد

خواب بیدارجنون

تیره از داغ تو شد

اه ، ای خاطره ها

همه با هم شده اند یک دل و یک رنگ

بر در خانه دوست همه ماتم زده اند

تو ببین من چه شدم

داغ بر دل ؛ مو پریشان شده ام

تو ببین

پنجره ها باز شدند

دل آسمان پر از اختر و ماه

چشم ها ستاره باران شده اند

به زمین همهمه گریه و نجوای بهار

بوی تو؛ بوی خدا

بوی خرداد و  بوی شهدا

بوی مردان خدا ، بوی عشق عرفا

بوی سردار بلند همت شهر

همه چشمان نگران

اه ای مرد خدا تو کجایی تو کجا؟

بنشین با من و ما

مرو ای دوست مرو ،مرو ای ماه بمان

تو بمان در دل ما؛ بنشین با دل و من

مکنم دست رها؛بنما راه به ما

باغ و باد و خاطره ها

من و او ما شده ایم

اه ای روح خدا؛اه ای روح خدا

خواب من رنگ خرداد تو شد

رنگ آن نیمه پر ؛رنگ دردانه گل

رنگ نیلی وداع

رنگ یک مرد بزرگ

که برون آمد و رفت

مردی از شعر و شعور

مردی از تارک ابر

مردی از جنس بلور

بعد تو، دلها همه در تاب و تبند

چشم یاران همه در راه تو اند

باغ پر خاطرشد،دشت در شور و نوا

باع یک خاطره شد

چشمها یاد گرفت؛که کجا را باید دید

دست های همه اندر پی آب

نوش و نوشیدن آن؛ به همه خلق جهان

باز خواب من رنگ تو شد

رنگ خرداد ؛ رنگ یک حادثه شد

مرد دیگر شده از خانه برون

از پی راه تو شد ،در پی کار تو شد

چشم بیدار تو را دید و وآرام گرفت

از پس ابر برون

شده آن ستاره در راه کنون

رهبری سالک همچون استاد

نقش راهت همه دارد به سرآغاز و کنون

باز هم خواب من؛ رنگ خرداد گرفت

باز هم از پس یک رفتن سخت

پسری جای پدر ؛پای گرفت

آسمان همه شهر یک دم آرام گرفت

پیر من بر در میخانه کنون جای گرفت

او که از مدرسه و میکده رنجیده کنون

بر در بت کده آرام گرفت

آری؛آری پسری جای پدر؛شیوه کردار گرفت

دل ما به نگاهش؛ همه آرام گرفت

از پس آفتاب دل تو

بعدتورنگ دلم

رنگ ستاره ،رنگ مهتاب گرفت

خواب من رنگ خدا رنگ خرداد گرفت





کلمات کلیدی :